مرشد سه شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۸، 16:6 و ناگاه همه چیز شبیه ۲۶ آذر پارسال شد، خسته بودم، غمگین، سر کلاس، فکرم جای دیگری بود و کلمات استاد را نمیشنیدم، تنها کنار پنجره پیتزا خوردم، هوا کثیف و ناپاک بود و غمبار. تنهایی را بیشتر حس کردم، کسی با من نبود و من سه نخ سیگار کشیدم و البته عذاب. همه چیز دوباره
تکرار'>تکرار'>تکرار شد، همانقدر اندوهگین، همان قدر سیاه، همونقدر تنها، انگار هیچ چیز تغییر نکرده.http://morshedrahtabahi.blogfa.com/1401/09 مگه مهمه برات؟...
ما را در سایت مگه مهمه برات؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : morshedrahtabahi بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 18:04